کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بخشی از غذا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بخشی از غذا
دیکشنری فارسی به عربی
فصل
-
واژههای مشابه
-
هم بخشی
دیکشنری فارسی به عربی
مساهمة
-
نیرو بخشی
دیکشنری فارسی به عربی
مرطب
-
دو بخشی
دیکشنری فارسی به عربی
تنصيف
-
جان بخشی
دیکشنری فارسی به عربی
صور متحرکة
-
هم بخشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ساهم
-
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
دیکشنری فارسی به عربی
بلدية
-
جستوجو در متن
-
dishes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف ها، ظرف، بشقاب، غذا، ظروف، خوراک، بخشی از غذا، دوری، طعام، در بشقاب ریختن
-
dish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ظرف، بشقاب، غذا، ظروف، خوراک، بخشی از غذا، دوری، طعام، در بشقاب ریختن
-
فصل
دیکشنری عربی به فارسی
فصل (کتاب) , شعبه , قسمت , باب , دوره , مسير , روش , جهت , جريان , درطي , درضمن , بخشي از غذا , اموزه , اموزگان , دنبال کردن , بسرعت حرکت دادن , چهار نعل رفتن
-
courses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره های آموزشی، دوره، مسیر، جریان، روش، اصول، در طی، جهت، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان، سمت، دنبال کردن، بسرعت حرکت دادن، چهار نعل رفتن
-
course
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوره، مسیر، جریان، روش، اصول، در طی، جهت، خط سیر، خط مشی، بخشی از غذا، اموزه، اموزگان، سمت، دنبال کردن، بسرعت حرکت دادن، چهار نعل رفتن