کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بجوش اوردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
بجوش اوردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحريک
-
واژههای مشابه
-
بجوش امدن
دیکشنری فارسی به عربی
غليان
-
جستوجو در متن
-
cheesed off
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پنیر خام، خونکسی را بجوش اوردن
-
roused
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متولد شد، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
-
rouses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روحیه، بیداری، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
-
rousing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تحریک، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
-
rouse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانیت، بیداری، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
-
chafed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسسته، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
-
chafes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاف ها، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
-
chafe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقه، عصبانیت، ساییدگی، پوست رفتگی، خراش، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
-
angering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحت، خشمگین کردن، غضبناک کردن، خونکسی را بجوش اوردن، خشمناک کردن، ژکیدن
-
angered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشمگین، خشمگین کردن، غضبناک کردن، خونکسی را بجوش اوردن، خشمناک کردن، ژکیدن
-
exacerbates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تشدید می شود، بدتر کردن، تشدید کردن، خونکسی را بجوش اوردن، بر انگیختن