کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باچماق یاشلا ق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
باچماق یاشلا ق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
بلاک جاک
-
جستوجو در متن
-
بلاک جاک
دیکشنری عربی به فارسی
چماق يا شلا ق چرمي , باچماق ياشلا ق زدن , بزور و با تهديد(بشلا ق زدن) مجبوربانجام کاري کردن
-
سوط
دیکشنری عربی به فارسی
شلا ق , تسمه , تازيانه , ضربه , مژگان , شلا ق خوردن , حرکت تند و سريع و با ضربت , شلا ق زدن , تازيانه زدن
-
اسرج
دیکشنری عربی به فارسی
چرب کردن (گوشت کباب) , نم زدن , شلا ق زدن , زخم زبان زدن , کوک موقتي(بلباس)
-
اجلد
دیکشنری عربی به فارسی
شلا ق زدن , تازيانه زدن , تنبيه کردن , انتقاد سخت کردن
-
سوطي
دیکشنری عربی به فارسی
تاژکدار , شلا ق زدن , تازيانه زدن , تاژک دار شدن
-
قطة
دیکشنری عربی به فارسی
گربه , شلا ق زدن , قي کردن , شلا ق لنگربرداشتن
-
سخت شلا ق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
جلد
-
شلا ق زدن
دیکشنری فارسی به عربی
اجلد , اسرج , جلد , حزام , حصان , سوط , سوطي , ضربة , قطة
-
بزور و با تهدید(بشلا ق زدن) مجبوربانجام کاری کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بلاک جاک
-
صفعة
دیکشنری عربی به فارسی
باکف دست زدن , سيلي , تودهني , ضربت , ضربت سريع , صداي چلب چلوپ , سيلي زدن , تپانچه زدن , زدن , ماچ , صداي سيلي يا شلا ق , مزه , طعم , چشيدن مختصر , باصدا غذاخوردن , ماچ صدادارکردن , مزه مخصوصي داشتن , کف دستي زدن , کتک زدن , کاملا , يکراست
-
جلد
دیکشنری عربی به فارسی
شلا ق زني , تشکيل تاژک , پوست , پوست خام گاو وگوسفند وغيره , چرم , پنهان کردن , پوشيدن , مخفي نگاه داشتن , پنهان شدن , نهفتن , پوست کندن , سخت شلا ق زدن , بند چرمي , قيش , قيش چرمي , چرمي کردن , چرم گذاشتن به , شلا ق زدن , جلد , با پوست پوشاندن , لخت...
-
حزام
دیکشنری عربی به فارسی
کمربند , تسمه , بندچرمي , شلا ق زدن , بستن , محاصره ردن , باشدت حرکت يا عمل کردن
-
ضربة
دیکشنری عربی به فارسی
بستن , محکم زدن , چتري بريدن (گيسو) , صداي بلند يا محکم , چتر زلف , تپيدن , زدن , کتک زدن , چوب زدن , شلا ق زدن , کوبيدن , ضرب , ضربان نبض وقلب , تپش , ضربت موسيقي , غلبه , پيشرفت , زنش , ضربت , دميدن , وزيدن , در اثر دميدن ايجاد صدا کردن , ترکيدن , ...