کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باهم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
disunites
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، باهم بیگانه کردن، نفاق انداختن
-
coexists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی وجود دارد، باهم زیستن
-
تعايش
دیکشنری عربی به فارسی
زندگي باهم , جماع
-
tangle with
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باهم آشنا شدیم
-
disunite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، باهم بیگانه کردن، نفاق انداختن
-
coexist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی، باهم زیستن
-
coexisted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی وجود دارد، باهم زیستن
-
coexisting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همزیستی، باهم زیستن
-
cohabitations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cohabitations، جماع، زندگی باهم
-
impacted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تأثیرگذار است، تحت فشار، بهم چسبیده، باهم جوش خورده، باهم جمع شده، کار گذاشتهشده، میان چیزی گیر کرده
-
confluent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوط، همریز، باهم جاری شونده
-
pooled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع شده، ائتلاف کردن، شریک شدن، باهم اتحاد کردن
-
تعاون
دیکشنری عربی به فارسی
همدستي کردن , باهم کار کردن , تشريک مساعي
-
disunited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تفکیک شده، جدا کردن، باهم بیگانه کردن، نفاق انداختن
-
cohabit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همسایه، باهم زندگی کردن، رابطه جنسی داشتن