کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بازرس حملونقل عمومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بازرس مطبوعات و نمایشها
دیکشنری فارسی به عربی
رقيب
-
جستوجو در متن
-
قابل حمل ونقل
دیکشنری فارسی به عربی
نقال
-
حمل ونقل
دیکشنری فارسی به عربی
عتلة , نقل
-
حمل ونقل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حاسبة المراهنات
-
حاسبة المراهنات
دیکشنری عربی به فارسی
باربردن , حمل ونقل کردن , سوق دادن , جمع کردن , مجموع , برپشت حمل کردن
-
Carter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارتر، راننده گاری، متصدی حمل ونقل، چرخ چی
-
waggoners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
waggoners، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
wagoner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگنر، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
wagoners
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگنرها، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
waggoner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واگنر، متصدی حمل ونقل، واگنچی، گاراژ دار
-
unhandy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناخوشایند، غیر ماهر، ناراحت، مشکل بدست امده، نامناسب برای حمل ونقل
-
harbormaster
دیکشنری انگلیسی به فارسی
harbormaster، رئيس بندر، مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
-
نقال
دیکشنری عربی به فارسی
متحرک , قابل حرکت , قابل تحرک , سيال , تلقن همراه , قابل حمل ونقل , سفري , سبک , ترابرپذير , دستي
-
نقل
دیکشنری عربی به فارسی
ورابري , ورابردن , انقال دادن , واگذار کردن , منتقل کردن , انتقال واگذاري , تحويل , نقل , سند انتقال , انتقالي , تزريق , نقل وانتقال , رسوخ , تزريق خون , فرا فرستادن , پراکندن , انتقال دادن , رساندن , عبور دادن , سرايت کردن , حمل کردن , حامل , ترابري...