کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
باریکه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
slabbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلوبند، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن
-
slatted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رنده شده، باریکه باریکه، ساخته شده از تکههای باریک
-
slabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلب ها، تخته سنگ، ورقه، قطعه، تکه، لوحه، باریکه، لیز، چسبناک، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن
-
slab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسلب، تخته سنگ، ورقه، قطعه، تکه، لوحه، باریکه، لیز، چسبناک، تکهتکه کردن، با اره تراشیدن، باریکه باریکه شدن، لزج
-
slatey
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسطوخودوس، تکه تکه، باریکه باریکه، شبیه سنگ لوح
-
slaty
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاغر، تکه تکه، باریکه باریکه، شبیه سنگ لوح
-
listel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لیستل، کناره، حاشیه، باریکه
-
برزخ
دیکشنری عربی به فارسی
تنگه خالي , برزخ , باريکه
-
steak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استیک، باریکه گوشت کبابی
-
steaks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استیک، باریکه گوشت کبابی
-
tabs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زبانه ها، برگ، باریکه، حساب، شمارش، صورت حساب، جدول بندی، هزینه، باریکه دادن به، نوار زدن به، گلچین کردن، نشان دار کردن
-
tab
دیکشنری انگلیسی به فارسی
برگه، برگ، باریکه، حساب، شمارش، صورت حساب، جدول بندی، هزینه، باریکه دادن به، نوار زدن به، گلچین کردن، نشان دار کردن
-
isthmus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساقه، برزخ، باریکه، تنگه خالی
-
isthmuses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استراحت، برزخ، باریکه، تنگه خالی
-
potato chip
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چیپز، باریکه سیب زمینی سرخ کرده