کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
بابیل کندن منهدم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
بابیل برگرداندن
دیکشنری فارسی به عربی
مجرف
-
جستوجو در متن
-
بطاطة
دیکشنری عربی به فارسی
سيب زميني , انواع سيب زميني , کج بيل , چاقوي کوتاه , بيلچه مخصوص کندن علف هرزه , بابيل کندن (منهدم کردن)
-
منهدم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابد ، اِجتياحٌ
-
ruinated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب شده، ویران کردن، خراب کردن، منهدم کردن، معدوم کردن
-
ruinate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن، معدوم کردن
-
ruinating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب کردن، ویران کردن، منهدم کردن، معدوم کردن
-
ruinates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خراب می شود، ویران کردن، خراب کردن، منهدم کردن، معدوم کردن
-
grubbing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد کردن، جان کندن، زمین کندن، جستجو کردن، قلع کردن، از کتاب استخراج کردن، خوردن، خوراک دادن، از ریشه کندن یا دراوردن
-
exterminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود کردن، دفع افات کردن، منهدم کردن، منقرض کردن، بکلی نابود کردن، خرد کردن، بر انداختن
-
exterminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود کردن، دفع افات کردن، منهدم کردن، منقرض کردن، بکلی نابود کردن، خرد کردن، بر انداختن
-
exterminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نابود شد، دفع افات کردن، منهدم کردن، منقرض کردن، بکلی نابود کردن، خرد کردن، بر انداختن
-
grub
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرب، خوراک، مزدور، کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، کوتوله، نویسنده مزدور، خوشهچین، جان کندن، زمین کندن، جستجو کردن، قلع کردن، از کتاب استخراج کردن، خوردن، خوراک دادن، از ریشه کندن یا دراوردن
-
grubs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربها، خوراک، مزدور، کرم حشره، نوزاد، بچه مگس، کوتوله، نویسنده مزدور، خوشهچین، جان کندن، زمین کندن، جستجو کردن، قلع کردن، از کتاب استخراج کردن، خوردن، خوراک دادن، از ریشه کندن یا دراوردن
-
debarks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رها کردن، پوست درخت را کندن، پوست کندن از