کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
او پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
او
دیکشنری عربی به فارسی
يا , يا اينکه , يا انکه , خواه , چه
-
او
دیکشنری فارسی به عربی
حي
-
واژههای مشابه
-
مال او
دیکشنری فارسی به عربی
زي , له , ها
-
از دوش (او) برداشت
دیکشنری فارسی به عربی
أبرَأ مِن
-
شناسایی کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أثْبَتَ هُويتهُ
-
آزرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ
-
ناراحت کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ
-
خسته کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أثْقَلَ کاهِلَهُ
-
دلخوش کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
خشنود ساخت او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
خرسند کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
مسرور کرد او را
دیکشنری فارسی به عربی
أَثْلَجَ صَدْرَهُ
-
او (ان مرد)
دیکشنری فارسی به عربی
هو
-
در صلاحیت او نیست
دیکشنری فارسی به عربی
ليس في اختصاصه