کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
انبُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
انبر
دیکشنری فارسی به عربی
ادات
-
روی سیخ یا انبر کباب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
شواية
-
جستوجو در متن
-
forceps
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورسپس، انبرک، پنس، انبر قابلگی، انبر جراحی
-
forcepses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فورسپس، انبرک، پنس، انبر قابلگی، انبر جراحی
-
tonged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنهام، با انبر گرفتن، با انبر نگهداشتن، زنگ را بصدا در اوردن
-
tong
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ، با انبر گرفتن، با انبر نگهداشتن، زنگ را بصدا در اوردن
-
tonging
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگینگ، با انبر گرفتن، با انبر نگهداشتن، زنگ را بصدا در اوردن
-
calipers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلاپر، کولیس، گاز انبر
-
caliper
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کولیک، کولیس، گاز انبر
-
pinchers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاقوها، گاز انبر، نیشگونگیر، گازگیر
-
tongs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبرها، انبرک، انبر قند گیر
-
grampus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گرمی، گاو ماهی، نوعی یونس بزرگ، نوعی انبر یا قندگیر
-
bender
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خم شدن، خم کننده، باده پرستی، گاز انبر
-
grilling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کباب کردن، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن