کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ام محل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
سی ام
دیکشنری فارسی به عربی
ثلاثون
-
یک سی ام
دیکشنری فارسی به عربی
ثلاثون
-
جستوجو در متن
-
venue
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل، محل دادرسی، اغاز، حوزه صلاحیت دادگاه، محل وقوع جرم یا دعوی
-
hatchery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هچری، محل تخم ریزی ماهی، محل تخم گذاری، محل نقشه کشی وتوطئه
-
concourse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفرانس، محل اجتماع، محل ملاقات، گروه، محل تلاقی چند خیابان یا جاده
-
locality
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل سکونت، محل، مکان، موقعیت، موضع، محل خاص، جا
-
محل ماهیگیری
دیکشنری فارسی به عربی
محل الاسماک
-
مفقس
دیکشنری عربی به فارسی
محل تخم گذاري (مرغ يا ماهي) , محل تخم ريزي ماهي , محل نقشه کشي وتوطله
-
hatcheries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هچری ها، محل تخم ریزی ماهی، محل تخم گذاری، محل نقشه کشی وتوطئه
-
concourses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کنفرانس ها، محل اجتماع، محل ملاقات، گروه، محل تلاقی چند خیابان یا جاده
-
ناحية
دیکشنری عربی به فارسی
جا , محل خاص , محل , موضع , مکان
-
محل الاسماک
دیکشنری عربی به فارسی
محل ماهيگيري , شيلا ت , ماهيگيري
-
pedestrian crossing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محل عبور عابر پیاده، محل عبور عابران پیاده
-
vacancies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جای خالی، خلاء، محل خالی، جا، پست بلاتصدی، محل، خالی بودن