کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
الودن
دیکشنری فارسی به عربی
مسحة , ملوث
-
جستوجو در متن
-
tinctured
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تنگ شده، رنگ زدن، الودن
-
ملوث
دیکشنری عربی به فارسی
الودن , ملوث کردن , سرايت دادن
-
spattering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پراکندگی، الودن، پاشیدن، ترشح کردن
-
tincturing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تزریق، رنگ زدن، الودن
-
pollutes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، نجس کردن، الودن، ملوی کردن
-
spattered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پراکنده، الودن، پاشیدن، ترشح کردن
-
spatters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، الودن، پاشیدن، ترشح کردن
-
smearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لکه دار کردن، اغشتن، الودن
-
pollute
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، نجس کردن، الودن، ملوی کردن
-
contaminates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلوده می کند، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
-
bedaubs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیضاب ها، الودن، ملوی کردن، اندودن، رنگ کردن
-
contaminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن
-
contaminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آلودگی، الودن، ملوی کردن، سرایت دادن، عفونی کردن