کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
الزام کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الزام اور
دیکشنری فارسی به عربی
اولوية , زامي
-
جستوجو در متن
-
bind
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بستن، بند، بستگی، صحافی کردن و دوختن، گرفتار و اسیر کردن، چسباندن، مقید کردن، جلد کردن، مقید ومحصور کردن، بهم پیوستن، متعهد وملزم ساختن، الزام اور و غیر قابل فسخ کردن
-
binds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متصل می شود، بند، بستگی، صحافی کردن و دوختن، گرفتار و اسیر کردن، چسباندن، مقید کردن، بستن، جلد کردن، مقید ومحصور کردن، بهم پیوستن، متعهد وملزم ساختن، الزام اور و غیر قابل فسخ کردن