کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
افکندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
radiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش می دهد، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
radiating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
radiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش نور، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن، متشعشع
-
radiated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابش نور، تابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
-
إذلال
دیکشنری عربی به فارسی
حوار کردن , ذليل نمودن , در پستي افکندن , در ذلّت افکندن , به ذلّت کشاندن
-
quoiting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
quoiting، افکندن
-
eradiates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خاتمه دادن، تابیدن، پرتو افکندن
-
imprisoning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی کردن، بزندان افکندن، نگه داشتن
-
quadding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چهار ضلعی، زندانی کردن، در زندان افکندن
-
aboding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
aboding، رحل اقامت افکندن
-
imprisoned
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی، بزندان افکندن، نگه داشتن
-
imprisons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، بزندان افکندن، نگه داشتن
-
springed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به دنیا آمد، دام افکندن
-
dinning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشیدنی، طنین افکندن
-
imprison
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندان، بزندان افکندن، نگه داشتن