کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اعتبارنامه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اعتبارنامه دادن
دیکشنری فارسی به عربی
فوض
-
جستوجو در متن
-
credentialism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبارنامه
-
credentialled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبارنامه
-
credentialed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبارنامه
-
accreditations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبارنامه ها، استوارنامه دادن
-
letter of credit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامه اعتباری، اعتبار اسنادی، اعتبارنامه، ورقه اعتبار
-
accredit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار دادن، برسمیت شناختن، معتبر شناختن، اعتبارنامه دادن، معتبر ساختن، اختیار دادن، اطمینان کردن، مورد اطمینان بودن یا شدن
-
accredits
دیکشنری انگلیسی به فارسی
accredits، برسمیت شناختن، معتبر شناختن، اعتبارنامه دادن، معتبر ساختن، اختیار دادن، اطمینان کردن، مورد اطمینان بودن یا شدن
-
accrediting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعتبار دادن، برسمیت شناختن، معتبر شناختن، اعتبارنامه دادن، معتبر ساختن، اختیار دادن، اطمینان کردن، مورد اطمینان بودن یا شدن
-
فوض
دیکشنری عربی به فارسی
اعتبارنامه دادن , استوارنامه دادن(به) , معتبر ساختن , اختيار دادن , اطمينان کردن(به) , مورد اطمينان بودن يا شدن , برسميت شناختن(موسسات فرهنگي) , معتبر شناختن
-
accredited
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معتبر، برسمیت شناختن، معتبر شناختن، اعتبارنامه دادن، معتبر ساختن، اختیار دادن، اطمینان کردن، مورد اطمینان بودن یا شدن