کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اصطکاک کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اصطکاک و مبارزات داخلی
دیکشنری فارسی به عربی
مشاکل داخلية
-
اصطکاک پیدا کرد با
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتَکّ بـ
-
اصطکاک غیر عمدی
دیکشنری فارسی به عربی
اِحْتکاکاتٌ غَيرُ مَقصودَة
-
مانع بروز اصطکاک (برخور) میان دو طرف شد
دیکشنری فارسی به عربی
مَنَعَ حُدوثَ احتکاکٍ بَينَ الجانِبَينِ
-
از پدید آمدن اصطکاک (برخورد) میان دو طرف جلوگیری کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَنَعَ حُدوثَ احتکاکٍ بَينَ الجانِبَينِ
-
جستوجو در متن
-
frictionize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اصطکاک کردن
-
rubbed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالش، مالیدن، پاک کردن، ساییده شدن، ساییدن، اصطکاک پیدا کردن
-
rub
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مالش دادن، مالیدن، پاک کردن، ساییده شدن، ساییدن، اصطکاک پیدا کردن
-
rubs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاک کردن، مالیدن، ساییده شدن، ساییدن، اصطکاک پیدا کردن
-
اِحْتکاکٌ
دیکشنری عربی به فارسی
درگيري , اصطکاک , برخورد , مواجهه , رودررويي , معاشرت , تماس , ور رفتن , انگولک کردن , تحريک کردن
-
تدليک
دیکشنری عربی به فارسی
ماساژ , مشت ومال , ماساژ دادن , مشتمال دادن , ماليدن , سودن , ساييدن , پاک کردن , اصطکاک پيدا کردن , ساييده شدن
-
chafed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گسسته، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
-
chafes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چاف ها، بوسیله اصطکاک گرم کردن، اوقات تلخی کردن به، خونکسی را بجوش اوردن، خراشیدن، ساییدن، بههیجان اوردن، سابیدن
-
انزعاج
دیکشنری عربی به فارسی
مالش دادن , خراشيدن , ساييدن , بوسيله اصطکاک گرم کردن , به هيجان اوردن , اوقات تلخي کردن به , عصبانيت , ساييدگي , پوست رفتگي , واژگون کردن , برگرداندن , چپه کردن , اشفتن , اشفته کردن , مضطرب کردن , شکست غير منتظره , واژگوني , نژند , ناراحت , اشفته