کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسکی ابی بازی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسکی ابی بازی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
لوح التزلج
-
واژههای مشابه
-
اسکی باز
دیکشنری فارسی به عربی
متزلج
-
تخته مخصوص اسکی روی اب
دیکشنری فارسی به عربی
لوح التزلج
-
جستوجو در متن
-
ski
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکی، اسکی بازی کردن
-
skis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکی، اسکی بازی کردن
-
playacted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی کرد، در تاتر بازی کردن، هنرپیشه شدن، رل بازی کردن، رفتار متظاهر داشتن، بخود بستن
-
played
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بازی کرد، بازی کردن، نواختن، زدن، تفریح کردن، الت موسیقی نواختن، رل بازی کردن، روی صحنه ء نمایش ظاهر شدن
-
taw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تله، تیله، مهره بازی، تیله بازی کردن، زاغ زدن، دباغی کردن
-
toys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، اسباب بازی، بازیچه، عروسک، الت بازی، بازی کردن، ور رفتن
-
toy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی، بازیچه، عروسک، الت بازی، بازی کردن، ور رفتن
-
flimflam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
flimflam، حقه بازی، حقه بازی کردن
-
toyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی، بازی کردن، ور رفتن
-
skates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکیت ها، ادم پست، اسب مردنی، لقمه ماهی، ماهی چهار گوش، کفش یخ بازی، کفش چرخدار، اسکیت بازی کردن، سرسره بازی کردن