کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسودگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اسودگی
دیکشنری فارسی به عربی
اغاثة , راحة , سهولة , عتلة , هدوء
-
جستوجو در متن
-
convenience
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راحتی، تسهیلات، اسودگی
-
conveniences
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راحتی، تسهیلات، اسودگی
-
سهولة
دیکشنری عربی به فارسی
اساني , سهولت , اسودگي , راحت کردن , سبک کردن , ازاد کردن
-
ease
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سهولت، سادگی، اسانی، اسودگی، سبک کردن، راحت کردن، ازاد کردن
-
tranquillity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرامش، ارامش، سکون، راحت، اسودگی، اسایش خاطر
-
tranquility
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرامش، ارامش، سکون، راحت، اسودگی، اسایش خاطر
-
comforts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راحتی، راحت، مایه تسلی، اسایش، اسودگی، دلداری دادن، اسایش دادن، تسهیل کردن
-
leisure
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اوقات فراغت، فراغت، فرصت، مجال، تن اسایی، اسودگی، وقت کافی
-
repose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرام باش، سکون، استراحت، ارامش، اسودگی، سامان، دراز کشیدن، گذاردن، ارمیدن، غنودن
-
relief
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسکین، کمک، راحتی، جبران، برجستگی، اعانه، ترمیم، فراغت، جانشین، حجاری برجسته، اسودگی، گره گشایی، رسایی، اسایش خاطر، تشفی، بر جسته کاری، خط بر جسته، رفع نگرانی، ازادی، تسکینی
-
اغاثة
دیکشنری عربی به فارسی
اسودگي , راحتي , فراغت , ازادي , اعانه , کمک , امداد , رفع نگراني , تسکين , حجاري برجسته , خط بر جسته , بر جسته کاري , تشفي , ترميم , اسايش خاطر , گره گشايي , جبران , جانشين , تسکيني
-
هدوء
دیکشنری عربی به فارسی
کاهش , تخطفيف , فروکش , جلوگيري , غصب , ارامش , بي سروصدايي , اسوده , سکوت , ارام , ساکت , ساکن , ارام کردن , ساکت کردن , فرونشاندن , متانت , ملا يمت , خودداري , تسلط بر نفس , خونسردي , خنک , خنک کردن , تسکين دادن , اسودگي , اسايش خاطر , راحت
-
راحة
دیکشنری عربی به فارسی
راحت , اسودگي , اسايش , مايه تسلي , دلداري دادن (به) , اسايش دادن , راحتي , تسهيلا ت , حق ارتفاقي , راحت شدن از درد , منزل , تن اسايي , فرصت , مجال , وقت کافي , فراغت , گذاردن , ارميدن , دراز کشيدن , غنودن , سامان , استراحت