کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اسباب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
playthings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، بازیچه، اسباب بازی
-
gadgets
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها، ابزار، اسباب، جزء، مکانیکی، الت کوچک
-
sheuchs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها
-
basilweed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
knickknackery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
horseplayers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها
-
horseplayful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
mosquish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
sledlike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
drysaltery
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
bockeret
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
rekeys
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی ها
-
snavvle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
scogie
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی
-
horsebreaker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسباب بازی