کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ادر
دیکشنری عربی به فارسی
اداره کردن , تقسيم کردن , تهيه کردن , اجرا کردن , توزيع کردن , تصفيه کردن , نظارت کردن , وصايت کردن , انجام دادن , اعدام کردن , کشتن , رهبري کردن(ارکستر)() مدير , رءيس , مدير تصفيه , وصي , گرداندن , از پيش بردن , اسب اموخته , نگهداري کردن از , وجه کر...
-
جستوجو در متن
-
وصایت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
رهبری کردن(ارکستر)() مدیر
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
اسب اموخته
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
نگهداری کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
وجه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
متمایل بودن به
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
گرایش داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر
-
اعدام کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , نفذ
-
مدیر تصفیه
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , مدير
-
وصی
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , منفذ
-
از پیش بردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , افرض
-
توزیع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , حزمة , صفقة , وزع
-
نظارت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ادر , اشرف عليه