کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ادا اصول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حديث , صوت , فظ
-
با شدت ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تاثير
-
اهسته بازمزمه ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اهدل
-
از گلو ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حنجرة
-
درست ادا نشده
دیکشنری فارسی به عربی
لامفصلي
-
باصدای رعد اسا ادا کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رعد
-
باخشونت ادا کردن (مثل فحش و غیره)
دیکشنری فارسی به عربی
تدفق
-
جستوجو در متن
-
grimace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ادا و اصول، دهن کجی، شکلک، نگاه ریایی، تظاهر
-
mouthed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرد شده، گفتن، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، فرمودن، ادا و اصول در اوردن
-
تجهم
دیکشنری عربی به فارسی
اخم کردن , روي درهم کشيدن , اخم , ادا و اصول , شکلک , دهن کجي , نگاه ريايي , تظاهر
-
mouthing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حواس پرتی، گفتن، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، فرمودن، ادا و اصول در اوردن
-
mouth
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهان، دهانه، مدخل، بیان، غنچه، گفتن، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، فرمودن، ادا و اصول در اوردن
-
mouths
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهان، دهانه، مدخل، بیان، غنچه، گفتن، دهنه زدن، در دهان گذاشتن، فرمودن، ادا و اصول در اوردن
-
فم
دیکشنری عربی به فارسی
تکه , تخته , تخته کف , کلوخه , مقدار بزرگ و زياد , يک دهن غذا , دهان , ملوان , دهانه , مصب , مدخل , بيان , صحبت , گفتن , دهنه زدن () , در دهان گذاشتن() , ادا و اصول در اوردن , لقمه , دهن پر , مقدار