کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اجرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
اجرت
دیکشنری فارسی به عربی
اجر , تاجير , دفع ، أجْرٌ
-
جستوجو در متن
-
stowages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انبارها، تنگ هم چینی، اجرت تنگ هم چیدن کالا
-
أجْرٌ
دیکشنری عربی به فارسی
مزد , کارمزد , دستمزد , اجرت , پاداش , حقّ العمل , حقوق
-
bond servant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بنده بنده، غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت
-
bondservant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متعهد، غلام، بنده، زر خرید، برده بدون مزد و اجرت
-
hire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخدام، کرایه، اجاره، مزد، اجرت، پرداخت، کرایه دادن، استخدام کردن، اجیر کردن، کرایه کردن
-
hires
دیکشنری انگلیسی به فارسی
استخدام می کند، کرایه، اجاره، مزد، اجرت، پرداخت، کرایه دادن، استخدام کردن، اجیر کردن، کرایه کردن
-
pay
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرداخت، تادیه، اجرت، حقوق ماهیانه، پرداختن، پرداخت کردن، تلافی کردن، پول دادن، دادن، کارسازی داشتن، بجا آوردن، انجام دادن، ادا کردن، هزینه چیزی را قبول کردن
-
تاجير
دیکشنری عربی به فارسی
کرايه , اجاره , مزد , اجرت , کرايه کردن , اجيرکردن , کرايه دادن , اجاره نامه , وجه اجاره , اجاره اي
-
اجر
دیکشنری عربی به فارسی
پردازه , پردازانه , مزد , دستمزد , اجرت , پاداش , پول , شهريه , اجاره کردن , دستمزد دادن به , اجير کردن , کار مزد , دسترنج , حمل کردن , جنگ بر پا کردن , اجر
-
دفع
دیکشنری عربی به فارسی
بالا بردن , زياد کردن , پرداختن , دادن , کار سازي داشتن , بجااوردن , انجام دادن , تلا في کردن , پول دادن , پرداخت , حقوق ماهيانه , اجرت , وابسته به پرداخت , نشاندن , فشار دادن , فرو کردن , انداختن , پرتاب کردن , چپاندن , سوراخ کردن , رخنه کردن در , ب...