کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اثر سوختگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
اثر پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتحوير
-
اثر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فعل
-
اثر (مع الشد)
دیکشنری عربی به فارسی
بيدار کردن , برانگيختن , تحريک کردن , خشمگين کردن , ازجادربردن , اوقات تلخي کردن کردن , بدتر کردن , تشديدکردن , خشمگين , براشفتن , القاء کردن , دامن زدن , برافروختن , ازاردادن , اذيت کردن , کسي را دست انداختن , سخنان نيشدارگفتن , اذيت , پوش دادن مو
-
بی اثر بودن
دیکشنری فارسی به عربی
سمن
-
اثر تاریخی (باستانی)
دیکشنری فارسی به عربی
أَثَر (قَدِيم)
-
خواب در اثر تلقین
دیکشنری فارسی به عربی
تنويم مغناطيسي
-
اثر نامطلوب باقی گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
جرة
-
اثر زخم داشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ندبة
-
اثر زخم گذاشتن
دیکشنری فارسی به عربی
ندبة
-
بی اثر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابطل , صد ، إحباطٌ
-
اثر پا باقی گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثر
-
اثر کردن بر
دیکشنری فارسی به عربی
اثر عليه
-
مردن در اثر برق
دیکشنری فارسی به عربی
کهرب
-
بی اثر کردن توطئه
دیکشنری فارسی به عربی
إحباطُ المؤامَرَة
-
بی اثر کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أحْبَطَ