کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
اتلاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
heat dissipation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف حرارت
-
waste of energy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف انرژی
-
waste of time
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف وقت
-
dawdling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامن زدن، اتلاف وقت
-
dissipations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف، پراکندگی، اسراف، عیاشی
-
disinvestment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرمایه گذاری ناپذیر، اتلاف سرمایه، خرجدارایی، بی چیزی
-
dissipation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از بین بردن، اتلاف، پراکندگی، اسراف، عیاشی
-
wreckages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، خرابه، اتلاف، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
-
dillydally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به سختی، اتلاف وقت کردن، بیهوده وقت گذراندن
-
dilly-dally
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلتنگی، اتلاف وقت کردن، بیهوده وقت گذراندن
-
wreckage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خرابکاری، خرابه، اتلاف، لاشه هواپیما یا ماشین و غیره
-
wastages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هدر رفتن، اتلاف، ضایعات، تضییع، تفریط کاری، کاهش
-
wastes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ضایعات، اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن
-
loss
دیکشنری انگلیسی به فارسی
از دست دادن، خسارت، ضرر، زیان، فقدان، اتلاف، عدم، باخت، مرگ، خسران، گمراهی، خدشه، خسار، ضلالت
-
wasting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتلاف، هرز دادن، ضایع کردن، حرام کردن، مصرف کردن، بیهوده تلف کردن، نیازمند کردن، از بین رفتن، سیاه کردن، ضعیف شدن، بی نیرو و قوت کردن