کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ابستن کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ابستن کردن
دیکشنری فارسی به عربی
کلس , لقح , ملقح
-
واژههای مشابه
-
ابستن کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مخصب
-
ابستن سازی
دیکشنری فارسی به عربی
اشباع
-
جستوجو در متن
-
impregnate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغشته کردن، ابستن کردن، اشباع کردن، لقاح کردن
-
ملقح
دیکشنری عربی به فارسی
ابستن کردن , لقاح کردن , اشباع کردن
-
impregnates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آغشته می شود، ابستن کردن، اشباع کردن، لقاح کردن
-
fecundate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پستاندار، بارور کردن، ابستن کردن، گشنیدن
-
fecundating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پوسیدگی، بارور کردن، ابستن کردن، گشنیدن
-
inseminated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجدید می کند، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
inseminate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تلقیح، تلقیح کردن، باردار کردن، ابستن کردن، پاشیدن، کاشتن، افشاندن
-
fecundates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تخم مرغ، بارور کردن، ابستن کردن، گشنیدن