کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
أَجَلُ الوظفَة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
أَجَلُ الوظفَة
دیکشنری عربی به فارسی
مدت مأموريت , مدت کار
-
واژههای مشابه
-
اجل
دیکشنری عربی به فارسی
بيدرنگ , سريع کردن , بفعاليت واداشتن , برانگيختن , سريع , عاجل , اماده , چالا ک , سوفلوري کردن
-
اجل
دیکشنری فارسی به عربی
نهائي
-
أجَّلَ
دیکشنری عربی به فارسی
به تعويق انداخت , موکول به وقت ديگر کرد , به تأخير انداخت , به عقب انداخت
-
أَجَلٌ
دیکشنری عربی به فارسی
مدت , مهلت , فرصت , زمان , سررسيد
-
أجَّلَ الإجتماعَ
دیکشنری عربی به فارسی
جلسه را به تعويق (تأخير) انداخت , جلسه را موقتاً تعطيل کرد , جلسه را به وقت ديگر موکول کرد (انداخت)
-
أجَّلَ القَرارَ
دیکشنری عربی به فارسی
تصميم (قرار) خود را به وقت ديگري موکول کرد
-
اجل (مع الشد)
دیکشنری عربی به فارسی
بوقت ديگر موکول کردن , خاتمه يافتن(جلسه) , موکول بروز ديگر شدن , عقب انداختن , بتعويق انداختن , موکول کردن , پست تر دانستن , در درجه دوم گذاشتن
-
جستوجو در متن
-
مدت مأموریت
دیکشنری فارسی به عربی
أَجَلُ الوظفَة
-
مدت کار
دیکشنری فارسی به عربی
أَجَلُ الوظفَة