کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آمد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
به خشم آمد
دیکشنری فارسی به عربی
استشاط غضباً
-
غالب آمد بر
دیکشنری فارسی به عربی
استظهر علي
-
به هوش آمد
دیکشنری فارسی به عربی
استعاد وعيه
-
رفت و آمد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتياد
-
فائق آمد بر
دیکشنری فارسی به عربی
استحوذ علي ، استظهر علي ، استولي علي
-
عارش آمد كه انجام دهد
دیکشنری فارسی به عربی
استنكف
-
روحی که زیاد بمحلی امد وشدکند
دیکشنری فارسی به عربی
مزار
-
شلوغ کردن(با امد و شد زیاد)
دیکشنری فارسی به عربی
مربي
-
خونش به جوش آمد (از خشم)
دیکشنری فارسی به عربی
استشاط غضباً
-
به جایی رفت و آمد کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِرتادَ
-
جستوجو در متن
-
bacchanalize
دیکشنری انگلیسی به فارسی
bacchanalize
-
sanction
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، تصویب، فرمان، جواز، ضمانت اجرایی قانون، فتوای کلیسایی، تایید رسمی، دارای مجوز قانونی دانستن، ضمانت اجرایی معین کردن
-
solidness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
solidness
-
burnability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوختگی
-
richdom
دیکشنری انگلیسی به فارسی
richdom