کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آلونک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
الونک
دیکشنری فارسی به عربی
سقيفة , کوخ
-
جستوجو در متن
-
sheds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سایبان، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
shed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهنه، الونک، کپر، ریختن، افکندن، خون جاری ساختن، جاری ساختن، پوست ریختن، برگ ریزان کردن، انداختن، افشاندن
-
hut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلبه، کاشانه، خانه کوچک، خانه رعیتی، الونک، خانه تابستانی، سپنج، در کلبه جا دادن
-
huts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کلبه ها، کلبه، کاشانه، خانه کوچک، خانه رعیتی، الونک، خانه تابستانی، سپنج، در کلبه جا دادن
-
کوخ
دیکشنری عربی به فارسی
کلبه , خانه روستايي , خانه رعيتي , پناهگاه , خيمه , سايبان , کاشانه , الونک , درکلبه جا دادن , هلو , شفتالو , هرچيز شبيه هلو , چيز لذيذ , زن يا دختر زيبا , فاش کردن , خانه , خانه کوچک وسردستي ساخته شده , زيستن , در کلبه زندگي کردن
-
سقيفة
دیکشنری عربی به فارسی
ساباط , چارطاقي , کبوتر خانه , اطاقک بالا ي بام , هشتي , سرپوشيده , دالا ن , ايوان , رواق , ريختن , انداختن افشاندن , افکندن , خون جاري ساختن , جاري ساختن , پوست انداختن , پوست ريختن , برگ ريزان کردن , کپر , الونک