کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آش خور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نخود همه اش
دیکشنری فارسی به عربی
فضولي
-
قطعه قطعه اش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
-
تکه تکه اش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
-
پاره پاره اش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
-
ذره ذره اش کرد
دیکشنری فارسی به عربی
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
-
جستوجو در متن
-
omnivorous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همهچیز، همه چیز خور، وابسته بجانوران همه چیز خور
-
ملتهم
دیکشنری عربی به فارسی
همه چيز خور , وابسته بجانوران همه چيز خور
-
proportionate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متناسب، متناسب کردن، در خور، فرا خور
-
befitting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مناسب، در خور، برازنده، شایسته، فرا خور
-
buffer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر، حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
-
idoneous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معجزه آسا، مناسب، در خور، فرا خور
-
whipping boy
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تو سری خور، وجه المصالحه امری، کتک خور، بچه تازیانهخور بجای شاهزاده در مدرسه
-
buffers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بافر ها، حائل، میانگیر، سپر، فنر، استفاده از میانگیر، ضربت خور، ضرب خور
-
خور
دیکشنری فارسی به عربی
فتحة