کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آرایۀ لرزهسنجها پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ارایه
دیکشنری فارسی به عربی
صف
-
جستوجو در متن
-
seismographs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه نگاری، لرزه نگار، زلزله سنج
-
seismograph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لرزه نگار، زلزله سنج
-
aftershocks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پس لرزه ها
-
altimeters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ارتفاع سنج ها، ارتفاع سنج، فرازیاب، اوج نما، افرازیاب
-
sequencers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sequencer ها، ترتیب سنج، پی رفت سنج، اسباب سنجش توالی و تسلسل
-
polarimetries
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قطبی سنج ها
-
chronologists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمان سنج ها
-
oscilloscopes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسیلوسکوپ ها، اسیلوسکوپ، نوسان نما، نوسان سنج، نوسان بین
-
gauges
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سنج ها، اندازه، پیمانه، معیار، درجه، مقیاس، اندازه گیر، وسیله اندازهگیری، گرو، وثیقه، مصرف سنج، اندازه گرفتن، پیمانه کردن، ازمایش کردن، گرو گذاشتن، شرط بستن
-
jars
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شیشه ها، تکان، لرزه، بلونی، کوزه دهن گشاد، سبو، خم، شیشه دهن گشاد، جنبش، دعوا و نزاع، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن