کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آخور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
اخور
دیکشنری فارسی به عربی
کشک , معلف
-
به اخور بستن
دیکشنری فارسی به عربی
کشک
-
جستوجو در متن
-
معلف
دیکشنری عربی به فارسی
اخور
-
achlorhydric
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آخور هیدرید
-
manger
دیکشنری انگلیسی به فارسی
منگ، اخور
-
mangers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مانگرس، اخور
-
cratches
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cratches، اخور یا علفدان، اغل، چهارچوب
-
cratch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قرت، اخور یا علفدان، اغل، چهارچوب
-
BIN
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باین، لاوک، صندوق، صندوقچه، انبارک، گردران، جازغالی، تغار، اخور
-
bins
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخازن، لاوک، صندوق، صندوقچه، انبارک، گردران، جازغالی، تغار، اخور
-
stalled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف شد، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
-
stalling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خفه شدن، به اخور بستن، ماندن، از حرکت بازداشتن، قصور ورزیدن، دور سرگرداندن، طفره زدن
-
cribs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cribs، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه، اخور، کش رفتن یا دزدیدن
-
crib
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گهواره، فاحشه خانه، دله دزدی، دزدی ادبی، تختخواب بچه، اخور، کش رفتن یا دزدیدن