کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
آتش فشان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلا ه ایمنی اتش نشانها وکارگران
دیکشنری فارسی به عربی
خوذة
-
کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود
دیکشنری فارسی به عربی
تراکم
-
سوزاندن زخم بوسله داغ اتش یا داغ اهن
دیکشنری فارسی به عربی
کوي
-
جستوجو در متن
-
irrupt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناراحت، فوران کردن، اتش فشان کردن
-
irrupts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انسداد، فوران کردن، اتش فشان کردن
-
irrupting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اختلال، فوران کردن، اتش فشان کردن
-
craters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهانه ها، دهانه اتش فشان، دهانه کوه های ماه
-
crater
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دهانه، دهانه اتش فشان، دهانه کوه های ماه
-
حفرة
دیکشنری عربی به فارسی
دهانه اتش فشان , دهانه کوه هاي ماه , دهانه يا حفره حاصله در اثر بمب وغيره , چال , چال دار کردن , گودال , حفره , چاله , سياه چال , هسته البالو و گيلا س و غيره , به رقابت واداشتن , هسته ميوه را دراوردن , در گود مبارزه قرار دادن