کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گیر و بست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جُفْ گیر
لهجه و گویش گنابادی
jofgir در گویش گنابادی یعنی آچمز ، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت میشود یا کلا یافت نمیشود ، بیچاره شدن
-
زِمیْ گیْر
لهجه و گویش گنابادی
zemigir در گویش گنابادی یعنی پیر ، فرتوت ، مریض شدن ، کهنسال ، فلج شدن ، افلیج
-
ارق گیر
لهجه و گویش بختیاری
araq-gir زیرپوش مردانه.
-
باج گیر
لهجه و گویش تهرانی
زور گیر
-
بد گیر
لهجه و گویش تهرانی
بد پیله .لجوج
-
پاچه گیر
لهجه و گویش تهرانی
پرخاشگر
-
معرکه گیر
لهجه و گویش تهرانی
نمایش دهنده خیابانی
-
گیر انداختن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار کردن
-
گیر آوردن
لهجه و گویش تهرانی
پیدا کردن، بدام انداختن:بچه گیر آوردی، تنها گیرآوردی
-
گیر آوردن
لهجه و گویش تهرانی
بدست آوردن ،فرض کردن
-
مایه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کبوتربلند پرواز
-
مایه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که به ارتفاع زیاد پرواز می کند
-
مُچّه گیر
لهجه و گویش بختیاری
močča-gir چانهگیر.
-
گیر افتادن
لهجه و گویش بختیاری
gir oftâdan 1. گیر افتادن، دستگیر شدن؛ 2. با مشکل مواجه شدن.
-
چونه گیر
لهجه و گویش تهرانی
کسی که در نانوایی خمیر را پیمانه می کند