کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گول زن،گول زنَک
لهجه و گویش تهرانی
وسیله سرگرم کردن،پستانک
-
گول زدن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gul beǰeni طاری: gul ži(mun) طامه ای: gul pokâtan طرقی: göl debasmun کشه ای: gül debasmun نطنزی: gul bassan
-
گیج و گول
لهجه و گویش تهرانی
خِنگ
-
جستوجو در متن
-
سر کار گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
گول زدن
-
خام کردن
لهجه و گویش تهرانی
گول زدن
-
از راه بدر کردن
لهجه و گویش تهرانی
گول زدن ،گمراه کردن
-
شیطون تو جلدش رفته
لهجه و گویش تهرانی
گول شیطان را خورده
-
خیال خُم کِردن
لهجه و گویش بختیاری
xiâl-xom kerdan توجه کسى را به چیزى معطوف کردن و اورا گول زدن.
-
بازى دادن
لهجه و گویش بختیاری
bâzi dâdan 1. گول زدن؛ 2. پذیرفتن کسى در گروه بازى.
-
مُفت بر
لهجه و گویش تهرانی
قمارباز متقلب،زرنگ و گول زن،کلاش
-
گوول بازى
لهجه و گویش بختیاری
gowl bâzi گول بازى (نام نوعى بازى شبیه به الک دولک).
-
خِرِفت، خِرِف
لهجه و گویش تهرانی
کودن، بی حس، مبهوت، از کار افتاده، ابله، گول .
-
مردْ اِزما
لهجه و گویش بختیاری
mard-ezmâ 1. مردآزما؛ 2. نام موجودى افسانهاى در باور مردم لرستان. به هر شکل که مىخواهد درمىآید و مردم سادهلوح را گول مىزند و به صحرا مىبرد و زبانش را کف پاهاى آنان مىکشد و خونشان را مىخورد.