کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلچین ادبی جمع کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
جا جمع کردن
لهجه و گویش تهرانی
رختخواب را جمع کردن
-
غلاف کردن
لهجه و گویش تهرانی
ترسیدن،جمع کردن.
-
جُلُ و پوس جمع کِردن
لهجه و گویش بختیاری
jol-o-pus jam kerdan اثاثیه را جمع کردن.
-
یک گیر
لهجه و گویش بختیاری
yak-gir 1. آماده کردن؛ 2. جمع و جور کردن.
-
برچیدن، ورچیدن
لهجه و گویش تهرانی
جمع کردن
-
بساط را جمع کردن
لهجه و گویش تهرانی
برچیدن
-
خاک انداز
لهجه و گویش تهرانی
وسیله جمع کردن آشغال.
-
شیر واره
لهجه و گویش تهرانی
جمع کردن نوبتی شیر
-
ضبط و ربط کردن
لهجه و گویش تهرانی
جمع آوری
-
وَهَمْ گِرِفْتَ
لهجه و گویش گنابادی
wahamgerefta در گویش گنابادی یعنی با هم جمع کردن ، با هم جمع بستن ، با هم برداشتن ، به هم گرفتن چیزی
-
قُلُوْرَ
لهجه و گویش گنابادی
gholouwra در گویش گنابادی یعنی مچاله کردن ، جمع و جور کردن ، فشردن در آغوش
-
کُوْد
لهجه و گویش گنابادی
kouwd در گویش گنابادی یعنی ریختن ، ریخت و پاش ، جمع کردن ، گروه کردن
-
زَفت و بار کردن
لهجه و گویش بختیاری
zaft-o bâr kerdan جمع و جور کردن لوازم زندگى.
-
ورْزِدَ
لهجه و گویش گنابادی
warzeda در گویش گنابادی یعنی جمع کردن محصول ، درو کردن ، جدا کردن گل از ساقه گیاه
-
لب ورچیدن
لهجه و گویش تهرانی
بر اثر ناراحتی لبها را جمع کردن