کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گلوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گلولة نخ
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gondela طاری: gulla طامه ای: gula طرقی: günduli / güla کشه ای: gulula نطنزی: gulla
-
جستوجو در متن
-
گولَّه
لهجه و گویش بختیاری
gulla گلوله، تیله.
-
گولّه برفى
لهجه و گویش بختیاری
gulla barfi گلوله برفى.
-
گُنِّله
لهجه و گویش بختیاری
gonnela 1. گلوله؛ 2. گِرد.
-
گنده کردن
لهجه و گویش تهرانی
گلوله کردن خمیر برای نان
-
گولَّه بازى
لهجه و گویش بختیاری
gulla bâzi گلوله بازى، تیله بازى.
-
چونه کردن /گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
گلوله کردن خمیر برای نان
-
چونه،()خمیر
لهجه و گویش تهرانی
پیمانه ،تکه خمیر، گلوله
-
مویزه
لهجه و گویش تهرانی
اندازه مویز، گلوله (خاک ذغال)
-
مُچَّه
لهجه و گویش بختیاری
močča چانه، گلوله خمیر مشتىِ گل.
-
کوفته قلقلی
لهجه و گویش تهرانی
گوشت چرخ کرده به اندازه یک گلوله کوچک
-
وُر کردن
لهجه و گویش بختیاری
vor kerdan 1. نخ را گلوله کردن؛ 2. به نخ کردن دانههاى تسبیح.
-
ترخینه
لهجه و گویش تهرانی
گلوله بلغور پخته با دوغ یا شیر جهت آش
-
حَپْ یا حب
لهجه و گویش گنابادی
hap or hab در گویش گنابادی یعنی مقدار دارو ، قرص ، گلوله کوچک شیره تریاک