کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گریه در گلو داشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گریه کن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: bebromb طاری: berbumb طامه ای: beromba boke طرقی: berbomb کشه ای: berbomb نطنزی: beromba bake
-
گریه ئو
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زود گریه می کند،گریه کن،نحس.
-
فغان و گریه
لهجه و گویش تهرانی
زاری
-
بچه ای که گریه می کند، گرسنه اش است.
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: vača ke abrombe, vaššeš-a. طاری: vačayi go arbumba, va:šeš-a. طامه ای: vačayi ke beromba akere, vaššaš-e. طرقی: vačayi ke arbomba, vaššaš-a. کشه ای: vačča ke arbomba, vaššaš-a. نطنزی: vačča ke boromba akera, vaššaš-a.
-
جستوجو در متن
-
بِ اَخِس شُدی
لهجه و گویش گنابادی
be akhes shodi در گویش گنابادی به پریدن چیزی چون غذا در گلو و گیر کردن آن در گلو گویند.
-
خِلْ تُفْ
لهجه و گویش گنابادی
kheltof در گویش گنابادی یعنی خلط گلو ، آب دهان همراه با خلط گلو
-
نِیْجَ
لهجه و گویش گنابادی
neyja در گویش گنابادی یعنی گلو ، نِیْ
-
اَخِسْ
لهجه و گویش گنابادی
akhes در گویش گنابادی یعنی گلو
-
اَرُغْ
لهجه و گویش گنابادی
arough در گویش گنابادی یعنی باد گلو
-
بیخ جستن
لهجه و گویش تهرانی
آب یا غذا در گلو پریدن
-
تُل
لهجه و گویش تهرانی
غذایی که در گلو مانده و فاسد میشود.تل گیر فردی است که آنرا خارج میکند
-
دِسَرْ دِشْتَ
لهجه و گویش گنابادی
desardeshta در گویش گنابادی یعنی تصمیم داشتن ، قصد داشتن
-
زیرسر، زیرسر داشتن
لهجه و گویش تهرانی
مخفیانه در دسترس داشتن
-
زِیْرِسَرْ دِشْتَ
لهجه و گویش گنابادی
zeir sar deshta در گویش گنابادی یعنی قصد نتیجه ای داشتن ، تفکری که هنوز وارد مرحله عمل نشده است ، تصمیم داشتن ، کاسه زیر نیم کاسه داشتن ، تحت نظر داشتن