کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
گاو کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
صدای گاو
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: oror طاری: mâmâ طامه ای: mama طرقی: mâmâ کشه ای: mâmâ نطنزی: mâmâ
-
دم گاو
لهجه و گویش تهرانی
نوعی علف/تکیه گاه، سرنخ: دستش را به دم گاوی بند کن.
-
مث گاو
لهجه و گویش تهرانی
نادان
-
شاخ گاو
لهجه و گویش تهرانی
درد سر ،سرخر
-
گاو چاه
لهجه و گویش تهرانی
چاه بزرگ، مادر چاه
-
به فلان گاو زدن
لهجه و گویش تهرانی
از بین بردن
-
به ک.ن گاو زدن
لهجه و گویش تهرانی
از بین بردن پول
-
مث گاو پیشانی سفید
لهجه و گویش تهرانی
معروف
-
گاو پیشانی سفید
لهجه و گویش تهرانی
خیلی مشهور
-
مث گاو نه من شیر
لهجه و گویش تهرانی
کسی که خوبی خود راخنثی کند.
-
جستوجو در متن
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...