کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کچلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کچلی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gari / kačali طاری: gari طامه ای: gari طرقی: gari کشه ای: gari نطنزی: gari / kačali
-
جستوجو در متن
-
بدکچل
لهجه و گویش تهرانی
دارای کچلی زیاد
-
زَغَره،()بسته
لهجه و گویش تهرانی
رویه زخم یا کچلی،کبره، پینه،کثیف،چرک
-
زِفت
لهجه و گویش تهرانی
قیر،صمغ،آمیزه صمغ و مازو داروی کچلی/ بخیل ، آدم خشن .
-
زِفت
لهجه و گویش بختیاری
zeft 1. نام داروى کچلى (ادرار گاو مو بور را با کمى قرهقوروت و تعدادى برگهزردآلو مىجوشانند تا سِفت شود وبهصورت ضماد درآید. این ضماد راکه بسیار چسبنده است، روى پارچهاى تمیز مىمالند و روى زخم مىگذارند تاخود بیفتد)؛ 2. (کنایى) شخص سمج وپررو.