کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کِلک،کَلَک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
کِلک،کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
منقل سفالی
-
واژههای مشابه
-
کِلْک
لهجه و گویش گنابادی
kelk در گویش گنابادی به انگشت کوچک دست و پا گویند ، زکاوت ، تیزهوشی ، زرنگی ، هوش
-
کُلَک
لهجه و گویش بختیاری
kolak بارش برف kolak iyâ>:برف مىبارد> .
-
کِلِک
لهجه و گویش بختیاری
kelek انگشت.
-
کُلْکْ
لهجه و گویش بختیاری
kolk کُرک.
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته شناور روی آب /منقل
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
حقه باز
-
کَلَک
لهجه و گویش تهرانی
تخته پاره روی آب با مشک،حقه، منقل سفالی، قایق صاف با تیر چوبی
-
کَلک
لهجه و گویش تهرانی
منقل سفالی
-
کلک رشتی ،کلک مرغابی
لهجه و گویش تهرانی
حقه ساده
-
کِلک نشون
لهجه و گویش بختیاری
kelek-nešun انگشت نشان، انگشتنما kelek-nešun âvidan>:انگشتنما شدن، بىآبرو شدن>.
-
کِلِک نیته
لهجه و گویش بختیاری
kelek nita انگشتِ کوچک.
-
کلک پول
لهجه و گویش تهرانی
بهانه اخاذی
-
کلک، غلتی
لهجه و گویش تهرانی
کاسه تخمگذاری در آشیانه