کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کُرکدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کرک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kolk طاری: kolk طامه ای: kork طرقی: kolk کشه ای: kolk نطنزی: kork
-
کَرَک
لهجه و گویش تهرانی
بلدرچین، بدبده، وُشم
-
کُرک
لهجه و گویش تهرانی
مو یا پشم شانه نخورده
-
کَرَک
لهجه و گویش تهرانی
بدبده،بلدرچین
-
دار
لهجه و گویش تهرانی
دستگاه قالیبافی و بافندگی .
-
دار
لهجه و گویش بختیاری
dâr 1. دار قالىبافى؛ 2. گاوآهن، خیش (ابزارى است که با آن زمین را شیار داده یا شخم کنند)؛ 3. چوبه دار؛ 4. درخت.
-
کُرک انداختن
لهجه و گویش تهرانی
گل انداختن آتش
-
کُوپ، کُرک
لهجه و گویش تهرانی
مرغی که از تخم رفته باشد
-
کرک انداختن
لهجه و گویش تهرانی
گل انداختن آتش
-
بامدار،بوم دار
لهجه و گویش تهرانی
دستیار و شاگرد کفتر باز
-
دار دار کردن
لهجه و گویش تهرانی
حرف بی معنا و پر سر و صدا،جار زدن
-
کُرک و پَر،()ریختن
لهجه و گویش تهرانی
هیبت /قافیه را باختن
-
زین دار
لهجه و گویش بختیاری
zeyn-dâr ذهندار، باهوش، باحافظه.
-
آفتابه دار
لهجه و گویش تهرانی
مسئول آفتابه در آبریزگاه مسجد،فرمانده بی اقتدار
-
آینهدار
لهجه و گویش تهرانی
سلمانی