کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کهنسال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پیْزور
لهجه و گویش گنابادی
pirzour در گویش گنابادی یعنی پیرمرد بیمار ، پیرمرد ناتوان ، کهنسال ، مُسِّن
-
حَجیْ
لهجه و گویش گنابادی
haji در گویش گنابادی یعنی پدر بزرگ ، مرد کهنسال ، سالخورده ، پیرمرد
-
زِمیْ گیْر
لهجه و گویش گنابادی
zemigir در گویش گنابادی یعنی پیر ، فرتوت ، مریض شدن ، کهنسال ، فلج شدن ، افلیج
-
اَفْتُوْ لُ بوْم
لهجه و گویش گنابادی
afto lo bwm در گویش گنابادی یعنی پیر ، کهنسال ، در حال مرگ ، نزدیکی به مردن
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...