کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
کسی که خط میکشد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
کُسیْ
لهجه و گویش گنابادی
kosi در گویش گنابادی یعنی زن خیانتکار ، زن بی وفا ، زن شهوت ران
-
چه کسی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ki طاری: ki/kum/čeɂâymine طامه ای: ke طرقی: ki کشه ای: ki نطنزی: ki
-
از پس کسی برآمدن
لهجه و گویش تهرانی
حریف بودن
-
افتادن( به جان کسی )
لهجه و گویش تهرانی
حمله ور شدن
-
امان کسی را بریدن
لهجه و گویش تهرانی
بی تاب کردن
-
بروی کسی زدن
لهجه و گویش تهرانی
برو آوردن
-
بلا سر کسی آوردن
لهجه و گویش تهرانی
گرفتار کردن
-
به ناف کسی بستن
لهجه و گویش تهرانی
فحش دادن/خوراندن
-
به هوار کسی افتادن
لهجه و گویش تهرانی
به کسی حمله کردن
-
بوق کسی را زدن
لهجه و گویش تهرانی
اعلام بی اعتباری و ورشکستگی و یا رسوایی
-
سر کسی را بردن
لهجه و گویش تهرانی
زیاد حرف زدن و خسته کردن کسی
-
سر کسی را خوردن
لهجه و گویش تهرانی
مرگ نزدیکان :سر 3 تا شوهر را خورده !
-
سر کسی شدن
لهجه و گویش تهرانی
فهمیدن،هیچی سرش نمی شه
-
سر وقت،()کسی رفتن
لهجه و گویش تهرانی
سراغ،سرو سراغ
-
درآمدن(پشت کسی)
لهجه و گویش تهرانی
پشتیبانی کردن