کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ژنهای همساخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پیْه
لهجه و گویش گنابادی
pih در گویش گنابادی به سفیدی های محاط بر دانه های انار هم پیه گویند ، چربی بدن یا گوشت
-
پَشَن
لهجه و گویش گنابادی
pashan شهری باستانی مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد که در چهل کیلومتری شرق گناباد واقع است.خرابه های این شهر در اطراف تپه ای باستانی قرار گرفته است که این تپه هم باستانی میباشد و کهن تر از شهر پشن بوده و قبل از ساخت شهر پشن وجود داشته است و قدمت آن م...
-
دِیزَق
لهجه و گویش گنابادی
deyzagh دیزق شهری بوده در پنج کیلومتری غرب گناباد که قنات دیزق نیز از آنجا میگذرد و در زمان ساخت این شهر باستانی ای قنات حفر شده است.این شهر باستانی به علت زلزله ای بزرگ که در آن زمان رخ داده ویران شده و خرابه های آن به مرور زمان بر اثر طوفان شن زیر ...
-
معجون افلاطون
لهجه و گویش تهرانی
سینی حلبی آبنباتهای نرم رنگین،در خانه های هم مرکز ،بچه ها با پرداخت ده شاهی میخ سر پهنی درآن فرو برده تا آبنبات به آن بچسبد،بیرون کشیده میلیسیدند.
-
غور
لهجه و گویش گنابادی
ghouwr شهر باستانی غور که خرابه های آن در ده کیلومتری گناباد واقع است و این شهر هم در زیر خاک مدفون میباشد.دلیل نابودی این شهر در دست نیست ولی احتمال آن میرود که در یک جنگ نابود شده است.
-
تَقِز
لهجه و گویش گنابادی
taghez در گویش گنابادی یعنی زنجره/ جیرجیرک وحشی گونه ای از حشره دارای دوچشم که با فاصله از هم بر روی سر قرار دارد و دو بال شفاف با رگه های. زیاد بیشترین مدت عمر به صورت لارو در زیر خاک و لابه لای پوسته درختان سپری می شود که بعضا تا 17 سال نیز در بعضی...
-
شهری
لهجه و گویش گنابادی
shari برای هزاران سال گناباد آبادترین ایالت خراسان بزرگ بود و به علت موقعیت استراتژیک ان که محل عبور راه های مواصلاتی هست، مورد توجه حکومت های ایران بود.در این مکان آبادترین محل زندگی را شهر مینامیدند که واژه شهر بعدها از این مکان به دیگر نقاط ایران ...
-
بِه چَش کردن
لهجه و گویش گنابادی
be chash kerdan این واژه در گویش گنابادی با تلفظ (bechash)به معنای چشم زخم زدن ، شوری چشم ، بدشگونی و شومی نگاه به کار میرود. مردم گناباد از گذشته های دور اعتقاد تامه ای به شومی نگاه از روی بدخواهی داشته اند و معتقد بوده اند که برخی افراد با نگاه خاص...