کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
چیز
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: či طاری: či طامه ای: či طرقی: či کشه ای: či نطنزی: či
-
چیز
لهجه و گویش تهرانی
دارائی، خواسته، ثروت
-
واژههای مشابه
-
چی چیز
لهجه و گویش تهرانی
اشیاء ، چیزها
-
چیز خور
لهجه و گویش تهرانی
مسموم
-
چیز فهم
لهجه و گویش تهرانی
فهمیده
-
چیز خور کردن
لهجه و گویش تهرانی
مسموم کردن، جادو جنبل کردن
-
چی چی،چی چیز
لهجه و گویش تهرانی
چه چیزی
-
چی چیز ،()ک
لهجه و گویش تهرانی
چیز اندک
-
بی همه چی،بی همه چیز
لهجه و گویش تهرانی
بد ترین فرد،کسی که به هیچ اصلی پایبند نیست
-
جستوجو در متن
-
bakhtiari
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بختیاری
-
سِرْدِسْتی
لهجه و گویش گنابادی
serdesti در گویش گنابادی یعنی غذای حاضری ، کار آسان را انتخاب کردن ، غذای ساده و بدون تجملات
-
سِرْدَقْ
لهجه و گویش گنابادی
serdagh در گویش گنابادی یعنی کچل ، سر بی مو
-
سِرْدِگُمْ
لهجه و گویش گنابادی
serdegom در گویش گنابادی یعنی گیج و مَنْگ ، پریشان احوال ، حیران و سردرگم