کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چهره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ان چهره
لهجه و گویش تهرانی
بد شکل
-
ته چهره
لهجه و گویش تهرانی
حالت کلی صورت
-
چهره شدن
لهجه و گویش تهرانی
معروف شدن
-
چهره کردن
لهجه و گویش تهرانی
مورد توجه واقع شدن،جلوه کردن و معروف شدن
-
جستوجو در متن
-
دیم
لهجه و گویش تهرانی
رخساره ، چهره و روی .
-
سیا تو
لهجه و گویش تهرانی
سیاه چهره
-
گُل رخسار
لهجه و گویش تهرانی
چهره زیبا
-
زردَمبو
لهجه و گویش بختیاری
zardambu زردمبو، دارنده چهره بسیار زرد.
-
سِنبِلم
لهجه و گویش گنابادی
senbelm در گویش گنابادی یعنی چهره ، آن حال درونی ای که از چهره کسی برداشت میشود چون شادی و غم
-
دو صورت
لهجه و گویش تهرانی
عروسک دو چهره در خیمه شب بازی
-
شِقْ
لهجه و گویش گنابادی
shegh در گویش گنابادی یعنی حالت چهره ، ظاهر
-
تُروْش
لهجه و گویش گنابادی
torwsh در گویش گنابادی یعنی اوقات تلخ ، چهره گرفته و در فکر
-
رِخْسَرَ
لهجه و گویش گنابادی
rekhsara در گویش گنابادی یعنی ظاهر ، حالت چهره ، صورت
-
رُو
لهجه و گویش تهرانی
رُخ، صورت، چهره، گونه، دیم،طرف،جهت