کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چشمی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نور چشمی
لهجه و گویش تهرانی
عزیز کرده
-
چار چشمی،()پاییدن
لهجه و گویش تهرانی
با دقت،مراقب بودن
-
جستوجو در متن
-
دُدُر مَسَن،دُدُر مسان
لهجه و گویش تهرانی
لوس ،نور چشمی
-
اُوو لیلُووَه
لهجه و گویش بختیاری
ow lilowva چشمى که سیاهىاش کمرنگ شود و روبه نابینایى رود.
-
هُوْنا
لهجه و گویش گنابادی
houwna در گویش گنابادی یعنی آنجا ، همراه با اشاره چشمی یا دستی برای نگاه کردن به جایی ، آنجاست
-
تار
لهجه و گویش گنابادی
tar در گویش گنابادی به چشمی که بینایی کمی دارد هم گفته میشود ، غیر شفاف کِدِر
-
آلِ بولَ
لهجه و گویش گنابادی
ale bola در گویش گنابادی مترداف آلا بولا میباشد و به معنی درهم برهم ، تار و مار ،شفته و مشوش ، به هم ریخته ، غالبا به چشمی اطلاق می شود که تار و مار می بیند.
-
آلابولا
لهجه و گویش گنابادی
alabwla در گویش گنابادی مترداف آلِ بولَ میباشد و به معنی درهم برهم ، تار و مار ،آشفته و مشوش ، به هم ریخته ، غالبا به چشمی اطلاق می شود که تار و مار می بیند.