کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چسبنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
دِژ،دِج ،دِش
لهجه و گویش تهرانی
خاک چسبنده و سفت ،زمین سخت
-
لِهَه باهار
لهجه و گویش بختیاری
leha bâhâr سرگین شُل و چسبنده گوسفند در بهار.
-
قُرس نون
لهجه و گویش بختیاری
qors-e nun قرص نان (خمیر نان جو و ذُرت، چسبنده نیست و قابلیت پهن و نازک شدن را ندارد و همیشه آن را بهصورت قرصى ضخیم مىپزند).
-
زِفت
لهجه و گویش بختیاری
zeft 1. نام داروى کچلى (ادرار گاو مو بور را با کمى قرهقوروت و تعدادى برگهزردآلو مىجوشانند تا سِفت شود وبهصورت ضماد درآید. این ضماد راکه بسیار چسبنده است، روى پارچهاى تمیز مىمالند و روى زخم مىگذارند تاخود بیفتد)؛ 2. (کنایى) شخص سمج وپررو.