کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
چاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
چار
لهجه و گویش تهرانی
چهار، چاره : چارسو، چارسوق
-
چِمْچَرَ
لهجه و گویش گنابادی
chemchara در گویش گنابادی یعنی نمیدام چاره کار چیست ، بی راه حل ، بدون چاره ، معنی این ضرب المثل که خودکرده را تدبیر نیست بصورت ضمنی این واژه حمل میکند که تقصیر خودت است.
-
دِواْ
لهجه و گویش گنابادی
dewa در گویش گنابادی یعنی دارو ، پماد ، ضماد ، درمان ، چاره
-
بیْتَلِگیْ
لهجه و گویش گنابادی
bitalegi در گویش گنابادی یعنی بی نتیجه ، بی ثمر ، تکلیفی که مشخص نیست چاره اش چیست
-
بیْچَرَ
لهجه و گویش گنابادی
bichara در گویش گنابادی یعنی فقیر ، ندار ، بدبخت و بیچاره ، بدون راه حل و چاره ، غیر ممکن
-
جُفْ گیر
لهجه و گویش گنابادی
jofgir در گویش گنابادی یعنی آچمز ، گیر کردن در وضعیتی که در آن چاره سخت یافت میشود یا کلا یافت نمیشود ، بیچاره شدن