کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پیچ و تاب رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیچ جاده
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pič طاری: pič طامه ای: pič طرقی: pič کشه ای: pič نطنزی: pič
-
پیچ پیچک
لهجه و گویش بختیاری
pič-pičak پیچک.
-
مچ پیچ
لهجه و گویش تهرانی
پاتابه
-
نی پیچ
لهجه و گویش تهرانی
لوله نی قلیان،خرطومی
-
مچ پیچ
لهجه و گویش بختیاری
moč-pič مچ پیچ.
-
کله پیچ
لهجه و گویش تهرانی
عمامه
-
جستوجو در متن
-
تُوْتُوْ
لهجه و گویش گنابادی
touwtouw در گویش گنابادی یعنی پیچ پیچ ، پیچ خوردن ، تاب خوردن ، گیج زدن ، گیج خوردن ، سرگردانی ، تعادل نداشتن در هنگام حرکت و راه رفتن
-
پیت
لهجه و گویش بختیاری
pit پیچ و تاب.
-
پیت وَسَّن
لهجه و گویش بختیاری
pit vassan پیچ و تاب به نخ یا طناب افتادن.
-
لُوْتُوْ
لهجه و گویش گنابادی
lowtouw در گویش گنابادی یعنی کسی که لبش تاب و پیچ خورده ، نادِم ، پشیمان ، افسوس خورده
-
تب و تو
لهجه و گویش تهرانی
تب و تاب
-
کش و فش
لهجه و گویش تهرانی
آب و تاب،شأن و تجمل ،رونق زندگی
-
تاب و دَوَل،()دادن
لهجه و گویش تهرانی
طول،طول دادن،به تعویق انداختن
-
زیر شولا رفتن
لهجه و گویش تهرانی
تحت امر و بد نامی کسی رفتن