کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پُلَکْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پُلَکْ
لهجه و گویش گنابادی
polak در گویش گنابادی یعنی چشمک ، چشمک زدن ، این واژه گاهی بصورت ترکیبی بصورت خرپلک به کار میرود.
-
واژههای مشابه
-
پُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
polok در گویش گنابادی یعنی پاره ، پوره ، قطعه قطعه ، خرد کردن ، از بین بردن
-
پلک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pelk / pila طاری: pelk طامه ای: pelk طرقی: pelk کشه ای: pelk نطنزی: pelk
-
لُکُّ پُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
lokopolouk در گویش گنابادی یعنی قطعه قطعه ، تجزیه شده ، جدا شدن ، فاصله گرفتن
-
اَلِک پِلَک
لهجه و گویش گنابادی
alek pelak در گویش گنابادی به معنای رنگ و وارنگ ، ملون ، خال خال و رنگی ، به رنگ های درهم و برهم و می گویند ، نقاشی بی محتوا و رنگ و وارنگ.
-
هِلِک و پِلِک
لهجه و گویش تهرانی
اثاث مختصر
-
تِلِک و پِلِک
لهجه و گویش تهرانی
وسایل مختصر
-
واژههای همآوا
-
پُلُکْ
لهجه و گویش گنابادی
polok در گویش گنابادی یعنی پاره ، پوره ، قطعه قطعه ، خرد کردن ، از بین بردن
-
پلک
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: pelk / pila طاری: pelk طامه ای: pelk طرقی: pelk کشه ای: pelk نطنزی: pelk
-
جستوجو در متن
-
پیله
لهجه و گویش تهرانی
پلک چشم
-
کوه سلام
لهجه و گویش گنابادی
kouhselam در گویش گنابادی یعنی درآمدن زایده در پلک پایین چشم ناشی از آلودگی را گویند و اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر کوه انسان سلام کند ، پلکآماس ، بلفاریت ، Blepharitis
-
گوه سِلام
لهجه و گویش گنابادی
gohselam در گویش گنابادی یعنی درآمدن زایده در پلک بالای چشم ناشی از آلودگی را گویند و اعتقاد داشتند برای خوب شدن آن باید بر مدفوع انسان سلام گفت ، پلکآماس ، بلفاریت ، Blepharitis